کد خبر : 20706 تاریخ : ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۰ مهر - 12:58
حاشیه بافی‌های خاتوتون سلطنه....

سر ساعت ده کافیه دم در حاضر بود...

در پارک بانوان هر ماه یک همایش با حضور مشاوران مخصوص و بانوان حاضر در پارک تشکیل میشود و امروز بحث در مورد نوجوانان و سیگار است کافیه تند تند قدم بر میدارد

می گویم: مگر سر میبری کافیه، آرامتر!

می گوید: معطل تو شدم وگرنه از ساعت نه آماده ام من باید زودتر میرفتم

- برای چه؟

: به خانم کریما قول داده بودم منیژه را در جریان بحث امروز بگذارم و ازش خواهش کنم در برنامه ی امروز شرکت کند

- حرفها میزنی کافیه! کی توی پارک هست که منیژه را نشناسد، منیژه هر روز پارک هست و حتی یک ورزش صبحگاهی را هم جا نمیندازد

: چی میدانم، خدا کند امروز هم باشد

به پارک میرسیم و به سمتی که خانمها جمع شدهاند میرویم از همان ورودی منیژه که با موی جو گندمی کنار خانم کریما نشسته، قابل تشخیص است

کافیه نفس راحتی میکشد‌‌‌...

منیژه آشنای تمام زنان پارک است، انگار از درون یک فیلم بیرون افتاده و کارگردان نقش لوطی بامرام قصه را به او داده است چند نفری که اول صبح سعادت دیدن منیژه را داشته باشند، یک اسکناس پنج یا دهی به عنوان "دشت " اول صبحی نصیبشان میشود!

سنش رو به شصت است و تنها بانوی پارک است که خانمهای پارکبان سعی میکنند در موقع سیگار کشیدن او خود را به ندیدن بزنند و البته تذکرهایشان را داده و سختگیریهایشان را کردهاند ولی خب...

خانم مشاور، منیژه را کنار خود نشانده و خب حتما به نتیجه گیریهای جالبی خواهد رسید.

 

خانم کریما با خیر مقدم و مقدمهای صحبتش را شروع کرده و میگوید: ابتدا من توضیحاتم را میدهم و بعد میبینیم مراحلی که توضیح دادم کدامشان در مورد منیژه خانم صدق میکند...

سیگار کشیدن هر ساله بیش از 50 هزار نفر را در دنیا میکُشد، آمار کشتار توسط سیگار چند برابر بیشتر از تصادفات، خودکشی، ایدز و...می باشد از این هزاران نفری که هر سال در اثر سیگار کشیدن میمیرند نود درصدشان برای اولین بار  قبل از هیجده سالگی سیگار کشیدهاند و اما علل گرایش به سیگار آنهم در سن پایین حاصل دست به دست دادن عوامل گوناگونی است از قبیل: رفع عصبانیت، کنجکاوی، احساس شخصیت، ترس از طرد از گروه، تاثیر محیط، تقلید، احساس خوشی و نشاط، لجاجت، مخالفت با سختگیریهای والدین، کمبود محبت در خانواده، عشق ناهنگام و... مصرف سیگار در نوجوانان بیشتر جنبهی خودنمایی دارد و کم کم برای کسب لذت صورت میگیرد غافل از اینکه استعمال سیگار تا قبل از بیست سالگی یعنی درست در بحرانیترین سنین نوجوانی به این علت که مهم ترین دوران شخصیت سازی اوست و هر تجربه را تا آخر عمر الگو قرار میدهد بسیار خطرناک است یک احساس پوچی ولی به ظاهر مردانه است که نوجوانان با هر پوکی که به سیگار میزنند احساس مردانگی میکنند و این احساس کم کم به باور آنها تبدیل میشود البته متاسفانه الان در کشور خودمان دختران کم سن و سال هم  انگار دچار یک رقابت مخرب شدهاند و پا به پای پسرها سیگار میکشند و بدینوسیله انگار قصد دارند قدرت و برتری و استقلال خود را به رخ بکشند، امسال رشد سیگار در پسران کم سال سه درصد و در میان دختران یازده درصد افزایش داشته که این اصلا خوشایند نیست و خبر از یکجامعهی رو به بیماری ومرگهای زود رس میدهد.

حواسم به منیژه است که مرتب این پا و آن پا میکند، میدانم میخواهد طوری از گروه جدا شده و در گوشهای سیگارش را بکشد.

خانم مشاور هم متوجه میشود و میگوید: اصلا اجازه بدهید، مواردمان را با توضیحات شاهد زنده پیش ببریم و با لبخند رو به منیژه میکند:

شما حاضرید؟

منیژه: ما کوچکتیم خانم مشاور

: خب برای ما لطفا بگو چطور گرایش به سیگار پیدا کردی و در چه سنی؟

-والا خانم، حدود ده، یازده سالمون بود ما بابامون روزی یه بیست ریالی دست ما میداد، ده ریالش را خوراکی برای مدرسه میخریدیم، ده ریالش میموند رو دستمون، البته هر بچهای که میدیدیم خوراکی یا پول توجیبی نداره بهش کمک میکردیم

:خب این یعنی پول زیاد و عدم مدیریت آن و شریک کردن بچهها، یعنی تمایل به ریاست

-یه روز که خوراکی خریدیم و از مغازه اومدیم بیرون، دیدیم هم زمان یه پسر جوون هم یه پاکت سیگار توی دستش از مغازه بیرون اومد، ازش پرسیدیم سیگار را چندی خریدی، گفت: یه تومن، همون ده ریال خودمون، که ما هم درست همین قدر داشتیم، فردای اونروز یکی از خوراکیها را دادیم دست دوستمون و گفتیم عوضش بیا این پول را بگیر برو برا ما یه بسته سیگار و یه کبریت بگیر...  و از اون روز تا الان این سیگار خریدن ادامه داره

:چه لذتی از این سیگار کشیدن میبرید

منیژه با خنده: هیچی، فقط دود میرفت تو چشم چال و دماغ و گلومون و هی سرفه میکردیم

:با خانواده چه کردید، کسی متوجه نشد؟

-چرا داداش دوقلومون خیلی زود متوجه شد، آدامس بادکنکی دوست داشت، چند روزی با آدامس سرکارش گذاشتیم ولی وقتی دیدیم باج گرفتنها ادامه داره، بردیم پشت بام یه نخ سیگار هم به ایشون دادیم و به این ترتیب دیگه تنها نبودیم و دوتایی شدیم سیگاری

_عجب، این یکی از شیوههای افراد سیگاری هست که راحت افراد دیگر را هم با تعارف "یک نخ بکش " سیگاری میکنند.

ادامه دارد  ....