قسمت دوم...

چاره‌ای نیست، شال و‌کلاه می‌کنم و می‌روم عطاری حکیم یادگار...

حکیم جلوی مغازه مشغول زیر و رو کردن علفیات داخل سطلهاست

تا سلام می‌دهم بر می‌گردد و بعد از سلام و احوالپرسی می‌گوید:

خوب شد دیدمت خاتوتون، دو سه کیلوپشم مرینوس برایم رسیده، بیا ببر اینها را بریس، چند جفت جوراب و گیوه ی گرم و اعلا می‌شود بافت.

- هی حکیم، گذشت آنروزها، آنقدر کار از این کمر مادر مرده کشیدیم که سی سال پیرتر از سن خودش شده، چرخ نخ ریسی را خیلی سال هست که جمع کرده ام

حکیم بلافاصله شروع می‌کند به نسخه پیچیدن برای درد کمرم

:حکیم فعلا مشکلم کمر نیست، می‌خواهم بدانم سیگار گیاهی دارید؟

حکیم به داخل مغازه راهنمایی می‌کند: بله، اتفاقا بهترین نوع هایش را هم داریم، خاتوتون انگشت روی خوب چیزی گذاشتی، این سیگارها درمان هزار دردند

و از قفسه چندین نوع سیگار برمیدارد و روی پیشخوان می‌چیند.

:حکیم اینها با هم چه فرقی دارند؟

-هم طعم و عطرشان فرق دارد و هم تعداد نخ ها

:گیاه‌های متفاوت استفاده شده درسته؟

-بله، دهها نوع علف گیاهی توی این سیگارها به کار رفته، مثل نعنا، مریم گلی و زعتر، اسطوخودوس، میخک، شیرین بیان، استویا، گل محمدی، یاس،

نیلوفر آبی، گیاه قاشقک، شقایق، علف گربه و بابونه، گیاه انگور خرس، مارشمالو، مرزنجوش و گیاه درمنه

:حکیم اینها وقتی به شکل سیگار هم در می‌آیند همچنان خواص شان حفظ می‌شود؟

-بعله خاتوتون، ضد میکروب، ضد انگل، ضد باکتری، آنتی بیوتیک قوی، تسکین دهنده ی درد دندان و لثه، درمان کننده ی آسم و سینوزیت و بواسیر، برطرف کننده مشکلات گوارشی، از بین برنده‌ی عفونت‌های حلق و بینی و گوش، ضد درد، درمان واریس، حتی مننژیت، ضد نفخ،  مفید برای سلامت مغز، ضد آلرژی و یبوست، لاغرکننده و کاهش دهنده‌ی وزن، ضد لخته شدن خون، وای خدای من، حتی ضد سرطان...

حکیم چنان با اشتیاق و قاطع در مورد فواید سیگار صحبت می‌کرد که فکر می‌کردی با اختراع این سیگار بشریت را نه تنها از دست نیکوتین، بلکه از دست تمام امراض پیدا و پنهان نجات داده اند!

قیمت سیگارها را پرسیدم بر خلاف عرف سیگارهای عادی، بعضی بسته‌ها هشت نخ بودند و بعضی دوازده تا

 قیمت یک پاکت هشت تایی نزدیک دویست تومان بود یعنی خیلی گرانتر از سیگارهای عادی، وقتی علت گرانی‌اش را پرسیدم، گفت: خاتوتون، شما این معجزه‌های سلامت را با توتون هایی که عمر و سلامت آدمها را آتش می‌زنند مقایسه می‌کنی؟!

حرفی برای گفتن نداشتم وقتی خواستم خداحافظی کنم، حکیم یادگار با اصرار می‌خواست دو نخ از همان سیگارها را از او قبول کنم، می‌گفت فقط چند پک کافیه تا همه ی درد‌های کمرت بیفتد و تو باز صد سال دیگر پشت چرخ نخ ریسی‌ات بنشینی

توی راه برگشت به حرفهای حکیم فکر می‌کردم ولی خب دلم رضا نمیداد که قبولشان کنم، خوب شد کافیه را با خودم نیاوردم، حتما الان عجله می‌کرد تا برویم و دو نخ از سیگارها را بکشیم تا تمام درد و‌مریضی هایمان دود شوند

به سلامت سیگارهای گیاهی شک داشتم به خانه که رسیدم رفتم سراغ چند مقاله‌ی علمی در مورد عوارض سیگار:

سیگارهای گیاهی اولین بار به نیت ترک دادن سیگار ساخته شد و همین طور بازیگرهایی که سیگاری نبودند ولی در نقش شان باید سیگار کشیده می‌شد، از این سیگارها استفاده می‌کردند

قطران به عنوان سمی ترین ماده موجود در سیگار و سرطان زا ترین آن‌ها از سوختن گیاهانی با الیافی چوبی تولید می‌شود، پس وقتی هر گیاهی بسوزد قطران تولید می‌شود حتی اگر ترکیبات حاصل از سوختن این گیاهان با توتونی که می‌سوزد متفاوت باشد

گیاهان دارویی زمانی می‌توانند خاصیت درمانی و شفا بخشی داشته باشند که به شکل پماد، عرق، جوشانده یا بخور استفاده شوند

تا امروز هیچ منبع علمی شفا بخش بودن گیاهان بعد از سوختن را تایید نکرده است

حتی اگر مضرات سوختن گیاهان را نادیده بگیریم مضراتی که از سوختن کاغذ و چسب و مرکب و موادی که هرگز توسط تولید کنندگان فرمولشان لو داده نمی‌شود، جبران ناپذیر خواهد بود

نفس راحتی کشیدم و رفتم دم در کافیه، تا سیگارها را توی دستم دید باخنده گفت: مرجوعی اند؟

گفتم: نه باید معدوم شوند

و بعد دعوتش کردم  برای خوردن یک دمنوش خوش عطر و ‌پرخاصیت همراه توت خشک و مویز